سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقانه

صفحه خانگی پارسی یار درباره

منو میشناسی؟

سلام آقا جون
منو میشناسی؟ من همونم که هفت سال قبل شب ولادتت ازدواج کردم. همونی که اومدم به پابوست؛  اولاد صالح ازت خواستم، شما هم برام دعا کردی و پسر و دخترم شب ولادت جوادت به دنیا اومدن.همونی که ازت خواستم از تهران نجاتم بدی و الان پنج ساله زیر سایه لطف خواهرت زندگی میکنم.
یادمه مادرم هر وقت دلش میشکست صدات می زد: یا ضامن آهو!
آقاجون! میدونم، آهو نیستم ولی به خدا بدجوری اسیرم. اسیر افکار غلط و خودخواهیم. دستم به دامن پاکت ! تو رو به جوادت ریسمونم رو واکن و به ضریحت گره بزن!
قربونت برم! انقدر رضا رضا میکنم تا گره رو وا بکنی؛ رضا رضا، رضا رضا...

مبارکه

سلام
روز دختر مبارک
این اولین سالیه که من این روز رو به راضیه جونم تبریک میگم.
مطمئنم اونایی که از دختر دار شدن ناراضی بودن دل نداشتن.
این روز رو به همه تبریک میگم؛ به دختران دیروز و امروز.دخترم


مادری

    نظر

به نام خدا
یادمه  استاد اخلاقمون میگفت: « ارزشمندترین هدف ازدواج بچه دار شدنه ».
اینکه بوسیله تو، یه نفر امکان حیات پیدا کنه ... تو مادر یا پدرش بشی...پرورشش بدی...
امیدوارم طعم خوشش رو  همه تون بچشید. خیلی شیرینه بخصوص حس مادری. خدای رب العالمین از قدرت ربوبیتش به زنها داده تا بتونن صبوری کنن و یه موجود سرتاپا نیاز رو  عاشقانه به دنیا بیارن و با تلاش زیاد پرورش بدن.
همون دختر ناز نازی که با دیدن آب دهن بچه مردم حالش به هم میخورد وقتی مادر میشه حتی از پوشک کثیف بچه ش هم بدش نمیاد و موقع عوض کردنش خدا رو شکر میکنه که عزیزش دل درد نگرفته و...
بچه داری یه هدیه الهیه، یه کار لذت بخش و در عین حال یه مسئولیت سنگین. آدم قبل از ازدواج باید خودش رو برای این وظیفه آماده کنه. وقتی همسرش رو میخواد انتخاب کنه باید ببینه آیا این آدم میتونه پدر یا مادر خوبی برای بچه هاش باشه یا نه. آدمی که میخواد ازدواج کنه باید بتونه «من»درونش رو به ما تبدیل کنه.
شاید بشه گفت همه موجودات دنیا از گیاه و حیوان گرفته تا انسان میتونن تولید مثل کنن. شاید هر دختری بتونه بچه دار بشه اما مادری کردن کار هر کسی نیست. به قول شاعر:
نه هر که سر بتراشد قلندری داندپسر و دخترم
مادر وقتی نی نی  تو وجودشه هم باید مواظب غذای جسمش باشه هم غذای روحش و وقتی هم که بچه ش به دنیا میاد هم شکمش رو سیر کنه هم روحش رو. غیر از غذا و لباس باید برای بچه وقت گذاشت؛در کنارش بود، بغلش کرد، تو چشاش نگاه کرد، نوازشش کرد و عاشقانه باهاش حرف زد.
 یکی از نیازهای مهم بچه ها بازی کردنه. هر سنی هم بازی خاص خودش رو داره. هیچ اسباب بازی گرونی جای بازی با پدر و مادر رو نمیگیره. اگه در مورد لذتهای دیگه بگم قند تو دلم آب میشه لذت تماشای خنده بچه هام مثل آب شدن کله قنده!
آخی نازی
دلم میسوزه برای طفل های معصومی که کله سحر به زور از خواب میکشنشون بیرون و به مهد میسپرن. که چی؟ که در خوشبینانه ترین حالت بچه شون رو مد لباس بپوشه، گرون ترین غذاها و قاقالی لی ها رو بخوره و پیچیده ترین اسباب بازی ها همبازیش باشه و...
دلم می سوزه برای مادرهایی که قلب تشنشون رو از حضور دلبندشون محروم میکنن و وقتی به خودشون میان که بچه هاشون اونها رو راهی خانه سالمندان کردن.
راستی:
از همه دوستانی که لطف کردن و تو این مدت پیام تبریک دادن تشکر میکنم. دعاگوتون هستم. عذر میخوام که سرنزدم. باور کنین خیلی سرم شلوغه.


تورم

به نام خدا
تو اتوبوس یا تو تاکسی، تو مهمونی یا هرجایی این روزا مردم مدام حرف از خرج و مخارج زندگی میزنن. انقدر پول تو حرفهاشون محوریت داره که گاهی فکر میکنم اگه از خدا و پیغمبر هم براشون بخوای حرف بزنی باید از زبون اقتصاد وارد بشی تا اثرگذار باشه.
جالبه! بعضی از ما مردم، انقدر خودمون رو علامه دهر میدونیم که تا یه چیزی قیمتش بالا پایین میشه به در و دیوار بد و بیراه میگیم ولی خداییش چقدر  سر از علم اقتصاد در میاریم؟ هی تورم تورم میکنیم ولی اصلا میدونیم چیا تورم رو به وجود میارن؟
چند وقتیه سعی دارم اطلاعاتم رو تو زمینه اقتصاد بالا ببرم و اتفاقا کم کم دارم احساس میکنم نیمچه استعدادی هم تو این زمینه دارم. گاهی به مطالب جالبی برخورد میکنم که مدتها منو تو فکر فرو میبره. مثلا:
تو زمینه واردات، کالاها به دو دسته مصرفی و سرمایه ای تقسیم میشن. کالاهای مصرفی چیزهایی هستن که در اثر استفاده طی مدتی تموم میشن یا از بین میرن مثل: مواد غذایی، پوشاک، ظرف و ظروف و... کالاهای سرمایه ای چیزهایی هستن که به این زودی ها تموم بشو نیستن و میشه ازشون تو کارهای تولیدی استفاده کرد و به چشم سرمایه میشه بهشون نگاه کرد مثل ماشین آلات ، دستگاهها و تمام کالاهایی که در جریان تولید میشه ازشون استفاده کرد و کالای دیگه ای تولید کرد.
یادمه چند دوره قبل؛ زمانی که مناطق آزاد تجاری راه افتاد مردمی که توکارشون به موفقیت نرسیده بودن از جمله کشاورزا و کارگرها و تولیدکننده ها، کارشون رو ول کردن و هجوم آوردن به واردات. اون طرف آب(کیش و قشم و آستارا و...) جنس میخریدن و میآوردن شهر ها(تهران و مشهد و شیراز و...) چند برار میفروختن و از این راه پول قلمبه ای به جیب میزدن. بنده های خدا به خیالشون چقدر هم برد کرده بودن ولی خبر نداشتن چه کلاهی سر خودشون و مردم میذارن و با این کارشون چه ضربه ای به اقتصاد مملکت میزنن. چرا؟
برگردیم به دانش اقتصاد: میگه واردات کالاهای سرمایه ای باعث رونق اقتصاد داخل میشه و با ایجاد اشتغال و تولید، نیازهای مملکت رو به دست خود مردم برطرف میکنه اما ورود کالاهای مصرفی نه تنها ضربه محکمی به تولید داخل میزنه بلکه باعث تورم وگرونی هم میشه و متاسفانه نیاز بازار رو روز به روز بیشتر هم میکنه.
حالا شما فکر میکنین مردمی که یه پاشون کیش و قشم و چابهار و آستارا بود چی واسه فروش وارد میکردن؟دستگاههای تولیدی؟ ماشینهای صنعتی؟ خیر! لباس های خارجی،ظروف لوکس و زینتی(انواع کریستال و بلور) ،لوازم آرایش و بدلیجات. ورود همه اینها باعث تورم شد؛ هر روز بیشتر از دیروز و روز به روز اجناس دخالی کمتری به فروش رسید و تولیدی های بیشتری تعطیل شدن و حجم زیادی از سرمایه های داخل به جای اینکه به سمت کشاورزی و صنعت بره طرف واردات اجناس بنجل خارجی شد. تعداد زیادی از روستایی ها به سمت شهر ها بخصوص تهران هجوم آوردن و این شد که حالا میبینی؛ مثلا اینکه تهران شده پارکینگ ماشین و از جمعیت هم داره میترکه.
اینا همه و همه دست به دست هم داد که حالا میبینی اقتصادمون رو به موته و از درد به خودش میپیچه و زیرش مردم متوسط رو به پایین رو له و لورده میکنه.
واردات کالاهای مصرفی نه تنها اقتصادمون رو مریض کرد بلکه درها رو برای تهاجم و بعد شبیخون فرهنگی دشمن باز باز کرد. چرا؟ چون هر وسیله فرهنگی داره و وقتی میاد فرهنگشم میاره. مثل بازیهای رایانه ای(سگا،میکرو،سی دی های بازی و...) لباسهای فرنگی(لباسهایی با شعارهای ضد دینی و عکسهای مستهجن،لباسهای بدن نما و...)، لوازم آرایش، وسایل لوکس و تجملاتی( مجسمه ها، لوستر و آباژور)  حتی تنقلاتی مثل انواع شکلات، پاستیل و... که معلوم نبود چه جوری درست شدن!
باعث بسی تاسفه که ایران بعد از کشور عربستان بزرگترین واردکننده لوازم آرایش تو دنیاست. بیاید باهم گریه کنیم هم برای اقتصاد و هم برای فرهنگمون. خارج کردن اینهمه پول واسه لوازم آرایش! 
وارد شدن دخترکان تا خرخره مالیده تو خیابونها و مجامع عمومی! وا اسفا!
حالا منصفانه بگو تو گرونی دست کی آلوده تره؟ یه طلبه  ساده زیست؟ یا اون قرتی تجمل پرست؟